این نقطه از زندگی
یک ماه طاقت فرسا و عجیب و شلوغ و پر اتفاق تموم شددد
امتحانارو دادم، از بچه ها امتحان گرفتم و توی یک هفته سعی کردم ۳۰۰ تا برگه رو صحیح کنم و برسونم، موهامو بلوند کردم قشنگ ترین رنگی که میتونستم بکنم، عروسی سین شد و به عنوان تنها خواهر عروس سنگ تموم گذاشتیم و الان اینجام
این نقطه از زندگی.
فکرم به اینه که حالا که اون دغدغهها تموم شد حالا چیکار کنیم؟
فکرم درگیر کار و تمرکز روی خودمه.
این که یوگارو منظم برم و روتین زندگیم کنم
پیج و یه سر و سامون بدم و مرتب کنم و ببینم چجوری میتونم کاری کنم که بتونم شاگرد ازش جذب کنم؟
کتاب بخونم، زبان دوره ای که دارم پیش برم
رابطم و سرکار و دانشگاهم که جز جدا نشدنی از زندگیمه.
+ نوشته شده در جمعه دوازدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 9:35 توسط سپیده
|