روز شلوغی بود

مدرسه بچه ها امتحانمو داشتن و خیلی خسته شدم بعد اومدم خونه یوگا رفتم بعدش با میم بیرون و ساعت نه شبم خونه بودم.

فردا باید صبح زود پاشم برم مدرسه دوباره امتحان دارن

دلم میخواد واقعا از این شرایط درام.

کتاب معجزه شکرگزاری و خیلی تعریفشو شنیدم ولی تا حالا نه کامل خوندمش نه انجام دادم تمریناشو

میخوام یک بارم شده انجامش بدم:) دارم دست و پا میزنم شرایطمو بهتر کنم...

این ماه و ماه بعدم در مضیقه مالی به سر میبرم

یعنی هررر چی از مهر ماه جمع کردم پول پای لباس عروسی سین دادم و بعدش پنج شنبه میخوام برم رنگ مو راحت نزذیک ۱۵ میشه و ارایشگاهم هست و این ماهم ولنه

میدونی همه اینارو برای دلخوشی و حال خوب خودم انجام میدم ولی همش حس بد دارم همش این جوریم پولام الکی خرج‌شده

در حالی که خره تو کلی پول دادی ی لباس خاص گرفتی کلی قراره پول بدی موهاتو بعد دو سال رنگ کنی چیزی که خیلی خیلی دلت میخواست

یا پول میدی با عشق برای یار زندگیت کادو میگیری

نباید فقط فکر کنی اینا از دست دادنه، پس اون حس خوبش چی؟

این باگ زندگی تو جهان سوم و خاورمیانست که اندازه تلاشت حقوقی نمیگیره و زندگی کارمندی و اونم تازه معلمی پس انداز توش تقریبا بی معنیه.

پس سخت نگیر. بییین شرایطتتو. اتفاقا کارایی که میکنی عاشقشی

میدونم خیلی دردناکه مثلا چهار ماه پول جمع کنی که یه لباس برای عروسی خواهرت بگیری

یا شش ماه از تابستون تا به الان پول جمع کنی بلکه موهاتو رنگ کنی

هی از چیزای دیگت بزنی، لباس نحری

ولی به تمام کافه‌هایی که هر هفته با یار میری فکر کردی؟ چرا انقدددر برات عادیه؟ میدونی تو خود همین چقدددر عشق هست؟ تجربه چیزای جدید، تجربه بیرون حرف با یار

انگد همه چیز و سخت نکن.

داشته هات و قدر بدون، مثلا قدر کوله ای که میم داده و عاشقشی، قدر بارونی ای که امسال با قیمت خوب خریدی ولی پارسال پول نداشتی بخریش و وقتی میپوشیش حس میکنی خیلی خوشتیپ تری:)

بیخیال این که چرا دستگاه قهوه ساز نداری! بجاش داداشت برات نسکافه گلد اصل خدادتومن و چون کارشه نصفم کمتر میاره و تو طعم نسکافه گلد و با شیر لذت میبری حتی شاید به اندازه اونی که دستگاه داره! یا مثلا قهوه فوری‌های سوپری سرکوچه که تکی میده و تو هر دفعه چند تا دونه برای امتحان برمیداری.

بیخیال این که چرا لپ تاپ خوب نداری بجاش لپ تاپ معمولی ای داری که از همون هجده سالگی یار تمام روزای خوب و تلخته! هیچ جا دستتو تو حنا نزاشته

لذت ببر، ب داشته هات فکر نگن

به این فکر نکن بدوعم ارشدم تموم شد برم دکترا، به این فکن داری ارشدتو میگیری حتی اگه هر ترم کلی پول دادی. ولی با وجود سرکار کلی سعی کردی تلاش کنی و معدلت بالا باشه.

زندکی کن! لدت ببر.. مسابقه که نیست

مگه این بیست و هفت سالگی برمیگرده؟